عوامل فشاربر رسانه ها ازکجا آغازمیشود !!
انجنیـر خلیـل الله رووًفی انجنیـر خلیـل الله رووًفی

ملت جنگ زده وپریـشان افغانستان درمیان دوانفجار ویا به سخن دیگر دونوع رگبار ضربتی درمعرض آماج قـــــرار گرفته است. یکی ضربهً انفجارات تروریستان که بخصوص شهرکابل را با دسته دسته ازمظلومان بیگنــاهـش بخاک و خون کشیده است، ودیگری ضربهً عوامل ذهنی وروانی که اینک با تصمیم گیری ناموجه وغیرقانونی دستگاه امنیتــی وزارت داخله، رگبارش برسر اهالی اندیشه وقلم، نهادهای مدنی ورسانه ای فرومیریزد.

درین اواخرعـده یی از وزرای سرپرست ویا تائیـد شده که خواسته اند به نحــوی حضورفعال خودرا درنظرمــــردم به نمایش درآورده ودرعیـن زمان لااقــل پاس نمک خانوادهً حاکـــم را بجا آورده باشـند، ازین دست تصامیم وهشـدارهای عجـولانه را یکی پیء دیگردرصحنهً سیاست کاری خود بکارمی بنـدند، تدابیــری که ستراتیـژی آن فقط به نفع حلقـات خاص رهبری نظام وتیم کاری آقای کرزی بحرکت درآمده ومردم را دچارنگرانی وسردرگمی ساخته است. تصامیمی که بماننـد گـذشته ها هیچگــونه تغییــر وتحولی را با خود نداشـته وسرچشمهً هرگـونه امید وانتظاررا درجویبــــارسخن وآزادی، خشکانیده است.

هرچند قانون تحول وتکامل را خداوند درهستی وفطرت انسانها عجیـن ساخته تا با سعی وعمل خود آنرا بسرحد کمــال انسانی برسانند، اما درسرزمین میخکوب شـدهً افغانستان قرنهاست که این قانون الهی جایگاهی برای خود پیـــدا نکرده است. سلاطین وشاهان تحت الحمایه اکثراً با سخافت منشی های تاریخی، ازاین خط زندگی سازغیــرمسـوًلانه انحراف کرده، با فراموش کردن ملت به لاطائلات دولتمــداری واستحکام قـدرت خود مشغول بوده اند. چنانچه امروز نیزوضع بدینمنــوال درگذراست. درطول نه سال دیده نشـد که آقای کرزی روزی هم قانونیت تغییـر وتکامل جامعه را دردستور کارقـرارداده باشد واین راهم تاحال کسی بدرسـتی درک نکرده است که ستراتیـژی حکومت داری شان برمبنای کـــدام دست آورد تاریخی ویا پالیسی روشنی درحرکت است.

امروزگذشته ازان که درین جغرافیای درد وبدبختی برسرمردم چه ها میگـذرد، فقــرکمرشکن، بی امنی وفساد تاکجاها زندگی را برمردم تلخ وحادثه بارساخته است، نه تنها هنوزبسنده نیست بلکه اقتدارنظام درپیء آن کمربسته تا چگـــونه برنحوهً آزادی رسانه ها سایهً رعب وسانسوربگستراند وبخاطرسرپوش نهادن به ضعف ها وعملکردهای آلوده درفساد خود، چگـونه آزادی قلم اهـل خبـره ودانش را یکسره سرکــوب نماید. ازسوی دیگــربه بهانهً جلوگیــری ازانحـــرافات  اخلاقی درجامعهً اسلامی افغانستان، که ایکاش چنیـن چیزی میبـود، سایتهای انترنتی را باهمهً پدیده های عصرتمــدنی و تکنالوژی اش، به فلتــرسانسوربکشد. بهانه ایکه بامهارکردن ذهنیتهــا، مردم را ازشنیدن حقیقت وانتقاد سالم یک قلم محروم ساخته ودرعوض یکباردیگرجامعه را به لجنـزارتحجروعقبـگرائی فروبرد.

دسـتورالعمل این دومقــررهً خلاف قانــون واصول دموکراسی یعنی وضع نمودن فلتــــرسانسوربرسایتهای انتـــرنتی و جلوگیـــــــری ازنشرزندهً اخبارازصحنه های انفجار، همه را شگفـت زده ساخته است. ازیکسوبنـــــا برفیصلهً وزارت اطلاعات وفرهنگ به فلتـرکشـیدن سایتهــای انترنتی رویدست گرفته میشود،ازسوی دیگــرهمزمان با آن، فـشارهــــای پلیسی، مبنی برمحدود سازی آزادی رسانه ها، که آگاهانه بوسیلهً  وزارت داخله، طرح ریزی ودردستور روزقـــــرار میگیرد، یگانه چالشی است که بدینوسیله خواسته اند، یکی به استقامت باد حرکت کند ودیگری از ضعف وبی کفـــایتی شبکه های استخباراتی پلیس، که درحوزه های مسًولیت شان پلانهای انتحاری بسادگی به اجرا درمی آید، پرده پوشــی نموده  وحادثه های خونین آنرا ازنظر مردم به دورنگهدارند.

به این ترتیب اگــراین بازیگران سیاسی نظام حاکم، چنـد روزی درتطبیـق برنامهً خود، کاری را انجام دهنـد اما اثرات منفی آن مسلماً یک بحران جدیدی را درکشوربرپا خواهد ساخت. زیرا درآستانهً قـرنی که ازیکسو استراتیژی حکومت واحد جهانی، دارد همه چیز بشمول آزادی بشررا درچالهً سیاسی خود فرومیبرد وازجانب دیگرسیرتکامل تکنالـوژی و تمدن جهانی، شعورو اذهان عقب مانده ترین افراد جهانرا بسوی آزادی وجنبش وحرکت وا میــــدارد، بناءً مشکل است که پس ازین درافغانستان نیـز با ابزارفشار، فـــرهنگ سکوت وخامــوشی را جانشین آزادی بیان ساخت وازین آب گل آلود ماهی بدست آورد.

پالیسی فشاربرآزادی بیان، به هرشیوه ایکه ازجانب دست اندرکاران نظام درجامعه تبلیغ شود مگربازهم درمفهوم خود بیانگرآنست که ژورنالیست و خبرنگار باید به محدودیتهای وضع شـدهً نشراتی سرتسلیم فرونهـد وبرزبان قلم مهـــــــر خاموشی زند. اگرمینویسد باید ازاظهارحقایق وبه میدان کشیدن ضعف واهمال واحدهای امنیتی، درقبال جلوگیـــری از اعمـــال دهشت افگنی درشهرکابل، به انتشارخبرهای زنده ازصحنه های خونبار مبادرت نورزیده وازبلنـــد جلوه دادن عمال مخالف دولت واخبار مربوط به پیشروی طالبان جداً خود داری کنند.

مگرازآنجائیکه تروریستان با موترهای مملوازمواد منفجره ازده ها کمربند امنیتی به سادگی میگذرند وسرانجام واسطهً خودرا درنقاط ستراتیــژیک ودلخــواه شان درمرکزشهرانفجارداده وبدینگـونه شهری را با انسانهای بیدفاعـش بخاک و خون میکشند، چگونه باید توجیه شود ؟ 

آیا خاطرهً بسیارتلخ وقابل هــزاران پرسـش دوسه سال پیش که ازشلیک چند مــرمی وراکت ازطرف تن محـــدودی از دهـشت افگنـان طالب، صحنهً تشریفات رسم گـذشت به میدان عرصات تبدیل شد وسترجنرال وزیر دفاع باهمه قطعات وجزوتامهای تشریفاتی وامنیتی، بشمول اراکین لوژ ریاست جمهوری از میدان رسم گذشت پا به فرارگذاشتند، چگونه فراموش تاریخ خواهد شد ؟.

درینجا پرسشهای درشتی بالا میشود که آیا درتحقق بخشیدن این پلانهای شوم دستان مرموزی ازدرون دولت وازداخـل نیروهای امنیتی دخیل نخواهد بود؟  آیا آقای اتمر درشناخت این شبکهً زیرزمینـی که با گـــــــروهای آدم ربا وانتحاری همکاری دارند، هیچگـــــونه اطلاعی ندارند؟ اگرچنین نیست آیا اینهمـــه بهانه وسراسیمگی مقامات مسًوول امنیتـی از افشای حقایق انفجارات را، چگونه باید تفسیرکرد که هیچ شخص مسـًولی موردسرزنش وبازجوئی قرارنمیگیرد.

اگردریک کشورفریاد حقیقت بخاموشی میرود وانعکاس اخبارزندهً خبرنگاروژورنالیست که با قبول صدها خطر، خود را بمحل واقعـه میرساند تا جریان حوادث را به آگاهـی هموطنـان خویش برساند،  مگـــربه حکم امیرالعسسها اخبارش سانسور و خودش حتا، مورد شـتم واهانت قرارمیگیرد. پس شهـــروندان عــزا دار که ازبیـم انفجاروحوادث خونیـن آن دراضطراب به سرمیبرند اطلاعات دقیق را ازکجا بدست آرند تا ازسلامت اولادهای خود که کسی درراه مکتب است وکسی دردست فروشی وگدائی، درکوچه های شهر سرگردان، آگاهی حاصل کنند.

مگراین تنها صدای برحق ژورنالیست وخبرنگارمتعهد بمردم خود است که امروزبجرم حقیقت نگری وافشای چهره های ضعیـف الاراده ووابسته به شبکه های جاسوسی بیگانگـان، محکوم به سانسور میشود. درغیرآن مــردم ازشنیـدن تبلیغات اکاذیب و بلند پروازیهای میان تهی وتکراری ارکان دولت، بکلی دلزده وسرگیچ گشته وباورمندی خودرا بکلی ازدست داده اند.

دریک نظــــر، ببینـیم زمانیکه سراسیمگی برمنطق مستـولی میشود چه حرفهای غیــرمسـًولانه، با بی مبا لاتی اززبان بزرگان دین ودولت شنیده میشود.

درحادثهً خونین انفجاری درمهمانسرای هندیها درشهرنو کابل، عبد الرحمان رحمان فرمانده کابل دربرابر پرسش خبـر نگار میگوید : ما هیــچ یک خلائی درسیستم امنیتی درشهرکابل نداریم، به مجرد وقـوع این حادثه قــوتهای ما بسرعت خودرا بمحل واقعه رساندند، محل را درمحاصره گرفتیــم بعد سه ساعت تبادلهً آتـش، تروریستان را نابود واوضاع را کاملاً تحت کنترول درآوردیم.

این نوع سخنان پراگنده، جرم بدترازگناه است. به دلیل آنکه گویا درکمربندهای کنترولی خیرخیریت بوده وواحدهــــای  امنیتی آنها بدون کشفیـات دقیـق ازوضع حوزهً مربوطه، درانتظارحادثه نشسته اند تا درصورت وقـوع آن، بعداً دسـت بعمل شوند.

با پا گیری شعوربلندسیاسی که حتا امروزدربین عوام الناس رهبرد کاری خودرا بازکرده است نه تنها مردم ما چهـــره های کاذب و صادق را بدرستی ازهم تشخیص مینمایند بلکه تـشنهً شنیدن حقیقت وعدالت کستری درکشورخود میباشـند چیزیکه، چراغ دردست سالهاست درکوچه های تاریک سرگردان آنند. ازینـرو بهر اندازه ایکه ابزارفـشار بررسانه ها بیشترتحمیل شود، بهمان پیمانه واکنش این افشا شدنها ابعاد جهانی را بخودگرفته برشدت خود می افزاید. ازهمینجا بود که حتا یک مقام ارشد امریکائی، وضع نمودن محدودیتهای خبرنگاری درافغانستان را بباد انتقاد گرفته وخانم کلینتون درنظردارد این مسًله را با مقامات دولت افغانستان درمیان گذارد.

تاًسفبارتراینکه این اقـدام دستگاه پلیسی، مبنی برخفــه ساختن صدای رسانه ها درکشورازجانب عدهً ازشخصیتهای سر شناس پارلمان مانند آقای کبیر رنجبر، جناب داوًد زی ومحترمه شکریه بارکزی مورد تاًئید قرارمیگیرد. این نمایندگان ملت که بارها درتالارشورا، دردفاع ازخط روشن دموکراسی، حقــوق وآزادیهای شهـــروندان کشور سربلنـد کرده وبه مقاومت برخاسـته اند، حال به یکبارگی که انگیـــــزهً آن زیرسوال ملت قرارمیگیــرد، به جانبــــداری ازحاکمییت نظام برخاسته وبه نظارت سانسور برآزادی بیان، درحالیکه ارگانهای امنیتی قانوناً فاقــد چنین صلاحییتی هستند، مهرصحه میگـذارند وتاًکید میورزند که ما همگی باید متحـد شویم ونگذاریم که بخاطر تضعیف مورال جامعه، نیــــروهای امنیتی کشورازطرف خبرنگاران، درمعـرض افشاگری قرارگیــرند. یعنـی هر دستور قانونی و غیرقانونی که برسر مـــــردم تحمیل میگردد باید دربدیل شعارتکراری « وحدت ملی » آنرا برخود بپـذیریم و دربرابرآن حرکت آزاده مردان جبهات قلم ومقاومت را با اگرها و مگرهای مصلحتی که به اصطلاح هم درمیخ کوبیـده شود وهم درنعل، ارزشی قایل نباشیم،

درصورتیکه وضع چنیـن ادامه پیدا کنـد به یقیــن که نی وطن وطن خواهـد شـد ونی حرفی ازوحدت ملی وملت سازی برکرسی عدالت و دموکراسی خواهد نشست.

 بلی ای هم میهن خوب من!

 با این روال سخت فرسایشی، که امروز جسم وروان مارا درخود پیچانیده است، ببینیـم بازهم بر سرنوشت آیندهً ما نظاره گران حوادث، دیگرچه روزگاری آمدنی خواهد بود وچه  گلهای شقایق دیگری در صحرای ترک خوردهً آرزوهای مان، دامن دامن دربستر خاک خشکیده و پرپر خواهد شـد.

 

آخر مهر ومحبت نه همین سوختن است

تا چـها برسر خــــــاکـستر پروانه رود

 

                                                    مــارچ  2010      


March 16th, 2010


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات